معنی از رنگ های با طیف ابی

حل جدول

از رنگ های با طیف ابی

سرمه ای


از رنگ های با طیف آبی

سورمه ای، نیلی، لاجوردی

لغت نامه دهخدا

طیف

طیف. [طَ] (ع اِ) خشم. غضب. || جنون. دیوانگی. || خیال. خیاله. (منتهی الارب) (آنندراج). پیکر خیالی محسوس غیرقابل لمس. شبح. صورت که به خواب بینند. (السامی) (مهذب الاسماء). || وسوسه. و منه: اذا مسهم طیف من الشیطان. (منتهی الارب) (آنندراج). بداندیشی. || شکل حاصل از تأثیر مغناطیس بر براده های آهن و الوان حاصل از تجزیه ٔ نور. رجوع به طیف شمس و طیف نور و طیف مغناطیسی شود. || (مص) آمدن خیال در خواب. (منتهی الارب) (آنندراج). || نموده شدن خیال در خواب. (زوزنی). || گرد چیزی گردیدن. لغه فی الطوف، مطاف مثله فیما. (منتهی الارب) (آنندراج).

طیف. [طَی ْ ی ِ] (ع اِ) خیال. || وسوسه. (منتهی الارب) (آنندراج).


طیف نما

طیف نما. [طَ / طِ ن ُ / ن ِ / ن َ] (نف مرکب، اِ مرکب) اسپکترسکپ. دستگاهی که در تجزیه نور و تحقیق طیف به کار رود.


ابی

ابی. [اَ] (ع اِ) اَب، در حالت جری: ابوبکربن ابی قحافه. علی بن ابیطالب.


خیال طیف

خیال طیف. [خ َ / خیا ل ِ طَ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) حلم. آنچه در خواب بینند. رؤیا.

فرهنگ معین

طیف

(مص ل.) آمدن خیال در خواب، (اِ.) غضب، خشم، جنون، دیوانگی.4- وسوسه، هر یک از هفت رنگی که بعد از تجزیه نور به دست می آید، مجازاً: نوع، گونه. [خوانش: (طِ) [ع.]]

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

طیف

بیناب

فرهنگ فارسی هوشیار

طیف

خشم، غضب، جنون

فرهنگ عمید

طیف

(فیزیک) نوار هفت‌رنگی که نور پس از گذشتن از منشور تشکیل می‌دهد،
مجموعه چیزهایی که خصوصیات مشترکی داشته باشند،
٣. [قدیمی] خیال، توهم،


طیف سنج

طیف‌بین همراه با نورسنج برای اندازه‌گیری شدت نسبی قسمت‌های طیف نوری، اسپکتروفوتومتر،

مترادف و متضاد زبان فارسی

طیف

خشم، غضب، جنون، دیوانگی، پیکر خیالی، شبح، صورت موهوم، وسوسه، خیال، وهم، توهم، بیناب، بدخیالی، بداندیشی

فارسی به آلمانی

رنگ ابی سیر

Ultramarin (blau) [adjective]


رنگ شاهی ابی

Brunnenkresse [noun]

معادل ابجد

از رنگ های با طیف ابی

409

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری